کهف حقیقت

«بر من سخت است که خلق را ببینم و تو دیده نشوی...»

یک روح در هزاران هزار کالبد

از غذا خوردنت و حتی از آسوده خفتن و از گرم بودن خانه‌ات هم شرم می‌کنی وقتی می‌‌بینی که کمی آنسوتر از تو همنوعانت نه غذای کافی دارند و نه از شدت غم‌ها و داغ‌ها و انفجارها خواب به چشم‌شان می‌آید. رواندازشان شب‌های سرد زمستان است و لحظه‌های‌شان را با خاطره‌های شیرین عزیرانی که دیگر در بین‌شان نیستند، گرم می‌کنند و به صبح می‌رسانند.

فقر و ظلم و اندوه را همه جای جهان می‌توان دید، لکن امروز آنچه در غزه می‌گذرد، جنایتی عریان و آشکار است. هر روز صدها زن و مرد و کودک جلوی دیدگان دنیای متمدن (؟!) به خاک می‌افتند.

به خود آمدن و پایمردی بر عمل به تکلیف، لازمه‌ی گشایش در کار مسلمانان است. الهی که صبح حقیقت زیر قدم‌های مهدی موعود که سلام خدا بر او باد، بدمد و دوزخ، شیطان و پیروانش را برای همیشه ببلعد؛ خیلی زود، ان‌شاء‌الله